سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرارمون سر دروازه شیراز بود - شلوغ و پلوغها
نویسنده :  بچه های آی تری پل ای

قرارمون سر دروازه شیراز بود . گلی بهم اس ام اس داد که ساعت 5 و نیم سر دروازه شیراز. به هر سختی بود خودم رو رسوندم تا دوباره ایندفعه هم اسمم تو لیست بچه بدقولها نره. ولی.............

هر چه ایستادم کسی نبود. زنگ زدم به گلی . تازه فرمودن من نمیام. گفتم : واااااااااا دختر تو خودت ما ها رو جمع کردی و قرار گذاشتی تا با هم بریم خونه فرزانه برای دیدن نینیش. حالا خودت نمیایی؟؟؟؟؟؟
ولی با خودم گفتم خب حالا حتما کارش طول کشیده و دیر رسیده خونه . خستگی حالی براش نگذاشته........

[تصویر: fd5yit.jpg] 

غزل رسید و با هم رفتیم. شازده کوچولوی غزل بانو هم داشت بزرگ میشد. البته یوخده بچه مون زیادی ساکت بود. برعکسی مامانش. وقتی رسیدیم خونه فرزانه (مادر جدید) از اولین مهمانها بودیم. با فرزانه و مادرش سلام و احوال پرسی کردم آ سراغ نینیش رو گرفتم. من اومده بودم نینیش رو ببینم . نینیش خیلی کوچولووووووو بود. ماه بود. اما کوچولومون خواب بود. من به اینکارها کار نداشتم . نینیش رو میخواستم. شیرین بود و ماه. فرزانه بانو خیلی تفاوت کرده بود. حالا دیگه مثل مامانها شده بود .مثل آدم بزرگا به فکر پذیرایی بود آ مهمونداری. اما ما دنبالی بچه بازی خودمون. ولی خب نمی شد که باید میومدیم مینشستیم تا مثلی مهمونا ازمون پذیرایی میکردن. مهمونای بعدی اومدن و ما هم سرسنگین رفتیم نشستیم.
مهمون جدیداشو من نمیشناختم. اوناهم نینی داشتن. ولی نینی جدیدِ ما قشنگ تر بود.
بروبچ همه سراغ گلی رو میگرفتن. همه تعجب کرده بودن چرا گلی نیومد.
گذاشته بودم فردا -پس فردا یه تلفن بهش بزنم و کلیییییییییییییی داد بزنم که ای بابا مسخره کردی . ولی........
ولی امروز خودش تماس گرفت .
تماس گرفت و دعوتم کرد برای یه مهمونی خونشون. یه مهمونی خاص. یه جلسه ختم صلوات و ختم قرآن. گفتم چشم انشالله با مامانم میاییم. ولی دختر بگو ببینم چرا دیروز ...........
گفت آخه دختر پشت درب سی سی یو بودم ...............
گفتم چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اون وقت تازه فهمیدم چه شبی رو خودش و خونوادش پشت سر گذاشتن . بابای عزیز و مهربون گلی بانو الآن که دارم مینویسم توی سی سی یو هستن ...........
بروبچ التماس دعا . حمد برای شفای ایشون یادتون نره .  


صلوات، قرآن، بابا، شفای خیر، نینی، مهمونی - یکشنبه 87/12/11 ساعت 7:39 عصر



...
لینکهای دیدنی
آرزوی فاطمه
جشنواره مهرباران
...دست خط
.
.
.
.
آرشیو
مهمونی گلی
مهمونی بی تا
مهمونی سحر
مهمونی مریم
عید های 86
مهمونی ندا
مهمونی سپیده
مشهد و امام رضا
دختر حاجی شدن
بچه مچا
گذشته ها ...
مناسبتها
10 :بازدید امروز
حضور و غیاب
درباره خودم
قرارمون سر دروازه شیراز بود - شلوغ و پلوغها
آرم و نشان شلوغ و پلوغها
قرارمون سر دروازه شیراز بود - شلوغ و پلوغها

آوای آشنا
اشتراک
 
دور هم جمع میشیم دوباره ...